چگونه در اول ازدواج کارمان به طلاق نکشد؟
از همان لحظه که زن و شوهر زندگی مشترکشان را زیر یک سقف شروع می کنند، کم کم سر و کله برخی مسایل و مشکلات ریز و درشت پیدا می شود که ممکن است به کم رنگ شدن عشق و صمیمیت و در نهایت نارضایتی طرفین منجر شود؛ اما خوشبختانه مهارت های زیادی هم وجود دارد که می تواند به عشق و حمایت زن و شوهر تداوم ببخشید. این مهارت ها را به آسانی می توان یاد گرفت. مهارت های زناشویی بسیارند اما این جا با دو مهارت اساسی که برای اوایل ارتباط اساسی است، آشنا می شویم.
مهارت های ارتباطی
شاید کلیدی ترین مهارتی که از همان اول باید به خوبی یاد بگیرید، مهارت درست برقراری ارتباط و گفت و گو با همسر است. برای این که ارتباط خوبی داشته باشید، باید یاد بگیرید هم گوینده و هم شنونده خوبی باشید:
۱- گوینده خوبی باشید
مطمئن شوید که زمان و مکان مناسبی را برای گفت و گو انتخاب کرده اید. سعی کنید زمانی را برای گفت و گو انتخاب کنید که شما و همسرتان آمادگی آن را داشته باشید. به عنوان مثال خسته یا مشغول کاری نباشید و مکانی را انتخاب کنید که عوامل مزاحم و منحرف کننده، مثل صدای تلویزیون وجود نداشته باشد.
حواستان باشد آن چه که می گویید، با تن صدا و زبان بدن تان (ژست ها، حالا چهره، حالات بدنی) هماهنگ باشد. به عنوان مثال اگر می خواهید به همسرتان پیشنهاد کمک بدهید، از جای خود برخیزید و واقعا به او نشان دهید که می خواهید کمک کنید و نه این که مثلا در حالت خوابیده به او بگویید «کمک نمی خوای؟».
قدرت واژه ها را دست کم نگیرید. سعی کنید از کلمات مناسب استفاده کنید، این کلمات مناسب باعث ایجاد حالات تدافعی در افراد نمی شوند و راه را برای گفت و گو باز می گذارند. برای نمونه در صحبت های تان به جای کلمه «تو» از کلمه «من» استفاده کنید.
با استفاده از جملات «من» شما از جانب خودتان صحبت می کنید. حرف زدن از جانب خود نشان می دهد که شما مسئولیت آن چه را که می گویید، می پذیرید. در نتیجه همسرتان شما را به روشنی درک می کند و آسان تر می پذیرد و مستعد گوش دادن به حرف های تان به عنوان تجربه شما می شود و شما هم کمتر با مخالفت او رو به رو می شوید. برعکس جملات «تو»، حرف زدن از طرف دیگران است. این جملات اغلب تعمیم دهنده و قضاوت گر هستند.
چگونه در اول ازدواج کارمان به طلاق نکشد؟
۲- شنونده خوبی باشید
توجه کنید و توجه نشان دهید. با تکان دادن سر و یا تایید کلامی می توانید نشان دهید که کاملا حواستان به اوست.
شنیده هایتان را خلاصه کنید. مهارت خلاصه کردن به شما کمک می کند که مطمئن شوید همسرتان را درک کرده اید. شما با این کار به جای این که به همسرتان بگویید، می فهمم چه می گویی، مفهوم پیام را با او در میان می گذارید، پیام همسرتان را خلاصه کنید تا نشان دهید که دقیقا متوجه حرف های او شده اید.
سرزنش و قضاوت نکنید. فراموش نکنید هدف شما گوش دادن و درک همسرتان است نه این که وسط حرف هایش بپرید یا بخواهید او را قضاوت کنید و شروع کنید به سرزنش کردن.
مهارت حل کردن اختلافات و مشکلات
یکی دیگر از اساسی ترین چیزهایی که باید بلد باشیم، این است که بدانیم با تعارض ها و کشمکش هایی که به طور طبیعی در هر رابطه به وجود می آید با چه روشی رو به رو شویم. اگر همسران روش سازنده ای برای مقابله با تعارض به کار نبرند، ممکن است به تدریج از یکدیگر فاصله بگیرند.
اگر تعارض حل نشود، به رشد خود ادامه می دهد و کم کم رابطه را از هم می پاشد. بنابراین از همین اول راه ازدواج، خوب است که بدانید ممکن است بعضی اوقات بی مهارتی شما در این زمینه و نداشتن مهارت کافی ممکن است یک مشکل ساده را به یک موضوع سخت و لاینحل تبدیل کند.
برای مثال بعضی ها مدام مسایل قدیمی را پیش می کشند: «روز عروسی مرا خواهرت با فلان رفتارش خراب کرد و هر بار عکس های عروسی را نگاه می کنم یاد آن اتفاقات ناخوشایند می افتم».
افرادی که با مشکلات و تعارض ها با بی مهارتی برخورد می کنند و مشکلات را بدتر می کنند، معمولا موقعی که در مورد شمکلی صحبت می کنند، مدام احساسات منفی را بیان می کنند و به جای این که اطلاعات را به صورت کامل بررسی کنند، کاملا انتخابی عمل می کنند و از همه بدتر به جای این که روی مسئله و مشکل پیش آمده تمرکز کنند، روی افراد متمرکز می شوند، مدام دنبال مقصر می گردند و در نهایت یک نفر می شود بازنده و طرف مقابل برنده. همین کار را برای مشکلات و تعارض های بعدی تکرار می کنند و آرام آرام صمیمیت و عشق را می کشند.
اما دسته دوم افرادی هستند که مهارت حل تعارض را بلدند و می دانند در موقع بروز مشکل چه کاری باید انجام داد. برای مثال آن ها بر مسایل حال به جای مسایل گذشته، متمرکز می شوند. هم احساسات منفی و هم احساسات مثبت را با یکدیگر در میان می گذارند. اطلاعات را به شیوه ای عنوان می کنند که هر کس مسئولیت خودش را نسبت به مشکل می پذرید و در جست و جوی شباهت ها هستند. هر دو همسر برنده اند و درنتیجه صمیمیت زیاد می شود و اعتماد در رابطه پرورش پیدا می کند.
یادگیری این مهارت سخت نیست، فقط چند گام ساده لازم دارد:
* گام اول: پذیرش سهم خود از مشکل
وقتی که هر همسر بخشی از مسئولیت مشکل را می پذیرد، اشتیاق برای همکاری ایجاد خواهد شد و بحث با سهولت بیشتری انجام می شود، در این مرحله سعی کنید با احترام با یکدیگر صحبت کنید و مسایل و احساسات خود را به طور صریح بیان کنید، در این مرحله از جملاتی که با «من» شروع می شوند، استفاده کنید.
* گام دوم: مشخص کردن جزئیات
دومین گام حل مساله، مشخص کردن جزئیات کار برای همکاری با یکدیگر است. بنابراین لازم است برای حل مسایل آن ها را به قطعات کوچک بشکنید. سنگ بزرگی که بر سر راه قرار گرفته است. اگر به قطعات کوچک شکسته شود، به راحتی از سر راه برداشته می شود. سعی کنید با دقت مشکل را به اجزاء سازنده آن تقسیم کنید تا بتوانید راحت تر حلش کنید.
* گام سوم: پیشنهاد راه حل
هدف از این گام این است که گزینه های مختلفی برای حل مساله پیشنهاد شود. بنابراین سعی کنید تمام راه حل های ممکن را روی میز گفت و گو بگذارید و با دقت بررسی کنید. هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را مطرح کنید.
* گام چهارم: مرحله ارزیابی و توافق
راه حال های پیشنهادی را به صورت مستقل یادداشت کنید:
همسر ۱ همسر ۲
…………… ……………
…………… ……………
…………… ……………
…………… ……………
درباره هر یک از راه حل ها با یکدیگر صحبت کنید و آن چه را که دوست دارید یا نمی پسندید و علل آن را در میان بگذارید. راه حل های موارد توافقتان را اولویت بندی کنید و برای اجرای راه حل توافقیتان نقش هر یک را مشخص کنید.